۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Early Bird

ˈɜrːliˈbɜrːd ˈɜːlibɜːd

شکل جمع:

early birds

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

سحرخیز، زودآیند، پیش‌خیز (کسی که زود برمی‌خیزد و یا زود وارد می‌شود یا می‌رود)

Being an early bird helped her get ahead in her career.

سحرخیز بودن باعث شد در حرفه‌اش پیشرفت کند.

He's a true early bird. always the first to arrive at the office.

او زودآیند واقعی است؛ همیشه اولین نفری است که به اداره می‌رسد.

adjective

(early-bird) اول وقت، صبح زود، صبحگاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He always chooses early-bird appointments to avoid traffic.

او همیشه نوبت‌های اول صبح را انتخاب می‌کند تا در ترافیک نماند.

The café offers an early-bird menu until 8 a.m.

این کافه تا ساعت ۸ صبح، منوی ویژه‌ی صبحگاهی ارائه می‌دهد.

adjective

(early-bird) اولیه، زودهنگام (در شروع دوره یا فرایند)

We purchased our flights at an early-bird rate, saving a significant amount of money.

ما پروازهایمان را با تخفیف خرید زودهنگام گرفتیم و مبلغ قابل توجهی صرفه‌جویی کردیم.

The special early-bird offer for the new software upgrade ends on July 15th.

پیشنهاد ویژه‌ی اولیه برای ارتقاء نرم‌افزار جدید در ۱۵ جولای به پایان می‌رسد.

adjective

(early-bird) سحرخیز (برای توصیف شخصی که کاری را اول صبح انجام می‌دهد)

The early-bird volunteers arrived before sunrise to set up for the charity event.

داوطلبان سحرخیز قبل‌از طلوع آفتاب رسیدند تا برای رویداد خیریه آماده‌سازی کنند.

The early-bird shoppers always get the best deals on discount day.

خریداران سحرخیز همیشه بهترین تخفیف‌ها در روزهای حراجی گیرشان می‌آید.

adjective

(early-bird) پیشگام، اول، اولیه (برای توصیف شخصی که کاری را زودتر از بقیه انجام می‌دهد)

Early-bird investors in the tech giants reaped enormous profits as the companies grew.

سرمایه‌گذاران اولیه در غول‌های فناوری، با رشد شرکت‌ها سودهای هنگفتی به دست آوردند.

As an early-bird reader of the series, she recognized the author's unique style before it became mainstream.

به‌عنوان خواننده‌ی اول این مجموعه، او سبک منحصربه‌فرد نویسنده را قبل‌از اینکه فراگیر شود، تشخیص داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد early bird

  1. noun person who is habitually early
    Synonyms:
    early riser early comer first arrival first comer Johnny-on-the-spot first on the scene

سوال‌های رایج early bird

شکل جمع early bird چی میشه؟

شکل جمع early bird در زبان انگلیسی early birds است.

ارجاع به لغت early bird

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «early bird» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/early bird

لغات نزدیک early bird

پیشنهاد بهبود معانی